English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (8877 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
approach U برداشت روش
approached U برداشت روش
approaches U برداشت روش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
overdraft U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
overdraft U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdraft U اضافه برداشت
overdrafts U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
overdrafts U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrafts U اضافه برداشت
takings U برداشت
forbore U دست برداشت امتناع کرد
remove U برداشت کردن
removes U برداشت کردن
removing U برداشت کردن
stripping U برداشت لایه رو
acceptance U برداشت
acceptances U برداشت
net U برداشت خالص کردن
nets U برداشت خالص کردن
nett U برداشت خالص کردن
target U نقطه برداشت یا قرائت
targeted U نقطه برداشت یا قرائت
targeting U نقطه برداشت یا قرائت
targets U نقطه برداشت یا قرائت
targetted U نقطه برداشت یا قرائت
targetting U نقطه برداشت یا قرائت
withdraw U برداشت از حساب
withdraws U برداشت از حساب
removal U برداشت
cropper U برداشت کننده محصول
sampling U نمونه گیری برداشت نمونه
impression U برداشت
impressions U برداشت
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
agronomy U علم برداشت محصول وبهره برداری از خاک
authorized stoppage U برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
draw off U برداشت
draw off U بده برداشت
dual impression U برداشت دوگانه
first impression U برداشت نخستین
land surveying U برداشت
make a copy of U سواد برداشت
metal removal U برداشت براده
offtake U برداشت
overdraw U اضافه برداشت کردن
overdrawn account U حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
paper gold U منظور حق برداشت مخصوص است
removal of chips U برداشت براده
removal of cinder U برداشت تفاله
removal of phosphorus U برداشت فسفر
removal of slag U برداشت سرباره
safe yield U بده قابل برداشت
site survey U برداشت نقشه تکهای از زمین
special drawing right U حق برداشت مخصوص
special drawing right U حق برداشت ویژه
special drawing rights U حق برداشت ویژه
take off distributor U اب پخشکن مقسم برداشت اب
take off divisor U مقسم برداشت اب
the timber warped U تیر تاب برداشت
under ground survey U برداشت زیرزمینی
withdrawal warrant U مجوز برداشت
impressionist U برداشت گرای
impressionists U برداشت گرای
impressionistic U برداشت گذار
impressionistic U برداشت گرایانه
. She dropped her demands (claim). U دست از تقاضاهای خود برداشت
The police officer took down the car number . U افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
No man can serve two masters. <proverb> U با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
combine harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher [rare] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
handpick U برداشت محصول با دست
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
2مفعول
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com